روضه رضوان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

پیامبر و ائمه ی اطهار (ع)

دهه فجر

دهه فجر ،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمارمیرود. تا قبل از انقلاب اسلامی،‌ در ایران نظام اسلامی وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعیت » بود وپادشاهان احساس می‌کردند که فاتحینی هستند که بر مردم غلبه یافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این سلسله معیوب را قطع کردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجودآوردند و شمشیر اسلام مردم را علیه دشمنان اسلام،‌ مردم و استعمارگران به کار گرفتند. دهه انقلاب از رشحات اسلام است و آئینه ای است که خورشید اسلام در او درخشید و این دهه باید با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. این مراسم را با هیجانهای عاطفی صحیح باید با طراوت و تازه کرد. در مذهب ما،‌ احساسات،‌ گریه و شادی، حب و بغض و عشق و نفرت جایگاه والایی دارد. از این رو جشنهای دهه فجر می بایستی همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد. باید کلیه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ی فراموش نشدنی حضرت امام و پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند. صداوسیما باید فیلمها و سریالهای تلویزیونی و برنامه هایی بمناسبت دهه فجر تهیه کند که یادآور خاطره های خوش انقلاب باشد و حضور همه جانبه ی مردم و حل شدن آنان را در دوران انقلاب نشان دهد.

………………………………………………………………………………………………………………………………………….

 

سلام روی هر کدام از تصاویر زیر کلیک کنید تا بتوانید در مورد پیامبر و ائمه ی اطهار (ع) مطالبی که نوشته ام را بخوانید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امام سجاد (ع)

12 دی 1394 توسط ثريا زماني

زندگینامه امام سجاد (ع)


احادیث امام سجاد (ع)

 نظر دهید »

احادیث امام سجاد (ع)

12 دی 1394 توسط ثريا زماني

 

1 -قالَ الاْ مامُ عَلىّ بنُ الْحسَين ، زَيْنُ الْعابدين عَلَيْهِ السَّلامُ:
ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ مِنَ الْمُؤ مِنينَ كانَ فى كَنَفِ اللّهِ، وَاءظَلَّهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فى ظِلِّ عَرْشِهِ، وَآمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الْيَوْمِ الاْ كْبَرِ:
مَنْ اءَعْطى النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، ورَجُلٌ لَمْ يَقْدِمْ يَدا وَرِجْلاً حَتّى يَعْلَمَ اءَنَّهُ فى طاعَةِ اللّهِ قَدِمَها اءَوْ فى مَعْصِيَتِهِ، وَرَجُلٌ لَمْ يَعِبْ اءخاهُ بِعَيْبٍ حَتّى يَتْرُكَ ذلكَ الْعِيْبَ مِنْ نَفْسِهِ.(59)
ترجمه :
فرمود: سه حالت و خصلت در هر يك از مؤ منين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهى مى باشد و از سختى ها و شدايد صحراى محشر در امان است .
اوّل آن كه در كارگشائى و كمك به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد.
دوّم آن كه قبل از هر نوع حركتى بينديشد كه كارى را كه مى خواهد انجام دهد يا هر سخنى را كه مى خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودى خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط او مى باشد.
سوّم قبل از عيب جوئى و بازگوئى عيب ديگران ، سعى كند عيب هاى خود را برطرف نمايد.

…………………………………………………………………….
2 - قال عليه السلام :
ثَلاثٌ مُنْجِياتٌ لِلْمُؤْمِن : كَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِيابِهِمْ، وَإ شْغالُهُ نَفْسَهُ بِما يَنْفَعُهُ لاَِّخِرَتِهِ وَدُنْياهُ، وَطُولُ الْبُكاءِ عَلى خَطيئَتِهِ.(60)
ترجمه :
فرمود: سه چيز موجب نجات انسان خواهد بود: بازداشت زبان از بدگوئى وغيبت مردم ، خود را مشغول به كارهائى كردن كه براى آخرت و دنيايش ‍ مفيدباشد.
و هميشه بر خطاها و اشتباهات خود گريان و ناراحت باشد.

…………………………………………………………………….
3 - قال عليه السلام : اءرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فيهِ كَمُلَ إ سْلامُهُ، وَمَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَلَقِيَ رَبَّهُ وَهُوَ عَنْهُ راضٍ: وِقاءٌ لِلّهِ بِما يَجْعَلُ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاس ، وَصِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَالاْ سْتحْياء مِنْ كُلِّ قَبِى حٍ عِنْدَ اللّهِ وَعِنْدَ النّاسِ، وَحَسْنِ خُلْقِهِ مَعَ اءهْلِهِ.(61)
ترجمه :
فرمود: هركس داراى چهار خصلت باشد، ايمانش كامل ، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتى خداوند را ملاقات مى كند كه از او راضى وخوشنوداست :
1 - خصلت خودنگهدارى و تقواى الهى به طورى كه بتواند بدون توقّع و چشم داشتى ، نسبت به مردم خدمت نمايد.
2 - راست گوئى و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگى .
3 - حيا و پاكدامنى نسبت به تمام زشتى هاى شرعى و عرفى .
4 - خوش اخلاقى و خوش برخوردى با اهل و عيال خود.

…………………………………………………………………….
4 - قال عليه السلام : يَا ابْنَ آدَم ، إ نَّكَ لاتَزالُ بَخَيْرٍ ما دامَ لَكَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ، وَما كانَتِ الْمُحاسَبَةُ مِنْ هَمِّكَ، وَما كانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعارا.(62)
ترجمه :
فرمود: اى فرزند آدم ، تا آن زمانى كه در درون خود واعظ و نصيحت كننده اى دلسوز داشته باشى ، و در تمام امور بررسى و محاسبه كارهايت را اهميّت دهى ، و در تمام حالات - از عذاب الهى - ترس و خوف داشته باشى ؛ در خير و سعادت خواهى بود.

…………………………………………………………………….
5 - قال عليه السلام : وَاءمّا حَقُّ بَطْنِكَ فَاءنْ لاتَجْعَلْهُ وِعاءً لِقَليلٍ مِنَ الْحَرامِ وَلا لِكَثيرٍ، وَاءنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِى الْحَلالِ.(63)
ترجمه :
فرمود: حقّى كه شكم بر تو دارد اين است كه آن را ظرف چيزهاى حرام - چه كم و چه زياد - قرار ندهى و بلكه در چيزهاى حلال هم صرفه جوئى كنى و به مقدار نياز استفاده نمائى .

…………………………………………………………………….
6 - قال عليه السلام : مَنِ اشْتاقَ إ لى الْجَنَّةِ سارَعَ إ لى الْحَسَناتِ وَسَلاعَنِ الشَّهَواتِ، وَمَنْ اءشْفَقَ مِنَ النارِ بادَرَ بِالتَّوْبَةِ إ لى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَراجَعَ عَنِ الْمَحارِمِ.(64)
ترجمه :
فرمود: كسى كه مشتاق بهشت باشد در انجام كارهاى نيك ، سرعت مى نمايد و شهوات را زير پا مى گذارد و هركس از آتش قيامت هراسناك باشد به درگاه خداوند توبه مى كند و از گناهان دورى مى نمايد.

…………………………………………………………………….
7 - قال عليه السلام : طَلَبُ الْحَوائِجِ إ لىَ النّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَياةِ وَمَذْهَبَةٌ لِلْحَياءِ، وَاسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَهُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرِ، وَقِلَّةُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَى الْحاضِر.(65)
ترجمه :
فرمود: دست نياز به سوى مردم دراز كردن ، سبب ذلّت و خوارى در زندگى و در معاشرت خواهد بود.
و نيز موجب از بين رفتن حياء و ناچيز شدن شخصيت خواهد گشت به طورى كه هميشه احساس نياز و تنگ دستى نمايد.
و هرچه كمتر به مردم رو بيندازد و كمتر درخواست كمك نمايد بيشتر احساس خودكفائى و بى نيازى خواهد داشت .

…………………………………………………………………….
8 - قال عليه السلام : اَلْخَيْرُ كُلُّهُ صِيانَةُ الاْ نْسانِ نَفْسَهُ.(66)
ترجمه :
فرمود: سعادت و خوشبختى انسان در حفظ و كنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه كار زشت و خلاف است .

…………………………………………………………………….
9 - قال عليه السلام : سادَةُ النّاسِ فى الدُّنْيا الاَسْخِياء، وَسادَةُ الناسِ فى الا خِرَةِ الاْ تْقياءِ.(67)
ترجمه :
فرمود: در اين دنيا سرور مرد، سخاوتمندان هستند؛ ولى در قيامت سيّد و سرور مردم ، پرهيزكاران خواهند بود.

…………………………………………………………………….

10 - قال عليه السلام : مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَوَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَكِ يَوْمَ الْقِيامَةِ.(68)
ترجمه :
فرمود: هركس براى رضا و خوشنودى خداوند ازدواج نمايد و با خويشان خود صله رحم نمايد، خداوند او را در قيامت مفتخر و سربلند مى گرداند.

…………………………………………………………………….
11 - قال عليه السلام : إ نَّ اءفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ.(69)
ترجمه :
فرمود: با فضيلت ترين ومهمترين مجاهدت ها، عفيف نگه داشتن شكم و عورت است - از چيزهاى حرام و شبهه ناك -.

…………………………………………………………………….
12 - قال عليه السلام : مَنْ زارَ اءخاهُ فى اللّهِ طَلَبا لاِ نْجازِ مَوْعُودِ اللّهِ، شَيَّعَهُ سَبْعُونَ اءلْفَ مَلَكٍ، وَهَتَفَ بِهِ هاتِفٌ مِنْ خَلْفٍ اءلاطِبْتَ وَطابَتْ لَكَ الْجَنَّةُ، فَإ ذا صافَحَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَةُ.(70)
ترجمه :
فرمود: هركس به ديدار دوست و برادر خود برود و براى رضاى خداوند او را زيارت نمايد به اميد آن كه به وعده هاى الهى برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشايعت خواهند كرد، همچنين مورد خطاب قرار مى گيرد كه از آلودگى ها پاك شدى و بهشت گوارايت باد.
پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه كند مورد رحمت قرار خواهد گرفت .

…………………………………………………………………….
13 - قال عليه السلام : إ نْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ يَمينِكَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إ لى يَس ارِكَ فَاعْتَذَرَ إ لَيْكَ فَاقْبَلْ مِنْهُ.(71)
ترجمه :
فرمود: چنانچه شخصى تو را بدگويى كند، و سپس برگردد و پوزش طلبد، عذرخواهى و پوزش او را پذيرا باش .

…………………………………………………………………….
14 - قال عليه السلام : عَجِبْتُ لِمَنْ يَحْتَمى مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، كَيْفَ لايَحْتَمى مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ.(72)
ترجمه :
فرمود: تعجّب دارم از كسى كه نسبت به تشخيص خوب و بد خوراكش ‍ اهتمام مى ورزد كه مبادا ضررى به او برسد، چگونه نسبت به گناهان و ديگر كارهايش اهميّت نمى دهد، و نسبت به مفاسد دنيائى ، آخرتى روحى ، فكرى ، اخلاقى و… بى تفاوت است .

…………………………………………………………………….
15 - قال عليه السلام : مَنْ اءطْعَمَ مُؤْمِنا مِنْ جُوعٍ اءطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ، وَمَنْ سَقى مُؤْمِنا مِنْ ظَمَاءٍ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحيقِ الْمَخْتُومِ، وَمَنْ كَسا مُؤْمِنا كَساهُ اللّهُ مِنَ الثّيابِ الْخُضْرِ.(73)
ترجمه :
فرمود: هركس مؤ من گرسنه اى را طعام دهد خداوند او را از ميوه هاى بهشت اطعام مى نمايد، و هر كه تشنه اى را آب دهد خداوند از چشمه گواراى بهشتى سيرآبش مى گرداند، و هركس برهنه اى را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتى - كه بهترين نوع و رنگ مى باشد - خواهد پوشاند.

…………………………………………………………………….
16 - قال عليه السلام : إ نَّ دينَ اللّهِ لايُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَةِ، وَالاَّْراءِ الْباطِلَةِ، وَالْمَقاييسِ الْفاسِدَةِ، وَلايُصابُ إ لاّ بِالتَّسْليمِ، فَمَنْ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، ومَنِ اهْتَدى بِنا هُدِىَ، وَمَنْ دانَ بِالْقِياسِ وَالرَّاءْىِ هَلَكَ.(74)
ترجمه :
فرمود: به وسيله عقل ناقص و نظريه هاى باطل ، و مقايسات فاسد و بى اساس نمى توان احكام و مسائل دين را به دست آورد؛ بنابراين تنها وسيله رسيدن به احكام واقعى دين ، تسليم محض مى باشد؛ پس هركس در مقابل ما اهل بيت تسليم باشد از هر انحرافى در امان است و هر كه به وسيله ما هدايت يابد خوشبخت خواهد بود.
و شخصى كه با قياس و نظريات شخصى خود بخواهد دين اسلام را دريابد، هلاك مى گردد.

…………………………………………………………………….
17 - قال عليه السلام : الدُّنْيا سِنَةٌ، وَالاَّْخِرَةُ يَقْظَةٌ، وَنَحْنُ بَيْنَهُما اءضْغاثُاءحْلامِ.(75)
ترجمه :
فرمود: دنيا همچون نيمه خواب (چرت ) است و آخرت بيدارى مى باشد و ما در اين ميان رهگذر، بين خواب و بيدارى به سر مى بريم .

…………………………………………………………………….
18 - قال عليه السلام : مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ اءنْ يَكُونَ مَتْجَرُهُ فى بِلادِهِ، وَيَكُونَ خُلَطاؤُهُ صالِحينَ، وَتَكُونَ لَهُ اءوْلادٌ يَسْتَعينُ بِهِمْ.(76)
ترجمه :
فرمود: از سعادت مرد آن است كه در شهر خود كسب و تجارت نمايد و شريكان و مشتريانش افرادى صالح و نيكوكار باشند، و نيز داراى فرزندانى باشد كه كمك حال او باشند.

…………………………………………………………………….
19 - قال عليه السلام : آياتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، كُلَّما فُتِحَتْ خَزانَةٌ، فَيَنْبَغى لَكَ اءنْ تَنْظُرَ ما فيها.(77)
ترجمه :
فرمود آيه هاى قرآن ، هر كدام آن ، خزينه علوم خداوند است ، هر آيه وخزينه اى را كه مشغول - خواندن مى شوى - در آن دقّت نظر كن كه چه در مى يابى .

…………………………………………………………………….

20 - قال عليه السلام : مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَكَّة لَمْ يَمُتْ حَتّى يَرى رَسُولَ اللّهِ صَلّى اللّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ، وَيَرَى مَنْزِلَهُ فى الْجَنَّةِ.(78)
ترجمه :
فرمود: هر كه قرآن را در مكّه مكرّمه ختم كند نمى ميرد مگر آن كه حضرت رسول اللّه 6و نيز جايگاه خود را در بهشت رؤ يت مى نمايد.

…………………………………………………………………….
21 - قال عليه السلام : يا مَعْشَرَ مَنْ لَمْ يَحِجَّ اسْتَبْشَرُوا بِالْحاجِّ إ ذا قَدِمُوا فَصافِحُوهُمْ وَعَظِّمُوهُمْ، فَإ نَّ ذلِكَ يَجِبُ عَلَيْكُمْ تُشارِكُوهُمْ فى الاْ جْرِ.(79)
ترجمه :
فرمود: شماهائى كه به مكّه نرفته ايد و در مراسم حجّ شركت نكرده ايد، بشارت باد شماها را به آن حاجيانى كه بر مى گردند، با آن ها - ديدار و - مصافحه كنيد تا در پاداش و ثواب حجّ آن ها شريك باشيد.

…………………………………………………………………….
22 - قال عليه السلام : الرِّضا بِمَكْرُوهِ الْقَضاءِ، مِنْ اءعْلى دَرَجاتِ الْيَقينِ.(80)
ترجمه :
شادمانى و راضى بودن به سخت ترين مقدّرات الهى از عالى ترين مراتب ايمان و يقين خواهد بود.

…………………………………………………………………….
23 - قال عليه السلام : ما مِنْ جُرْعَةٍ اءَحَبُّ إ لى اللّهِ مِنْ جُرْعَتَيْنِ: جُرْعَةُ غَيْظٍ رَدَّها مُؤْمِنٌ بِحِلْمٍ، اءَوْ جُرْعَةُ مُصيبَةٍ رَدَّها مُؤْمِنٌ بِصَبْرٍ.(81)
ترجمه :
فرمود: نزد خداوند متعال حالتى محبوب تر از يكى از اين دو حالت نيست :
حالت غضب و غيظى كه مؤ من با بردبارى و حلم از آن بگذرد و ديگرى حالت بلا و مصيبتى كه مؤ من آن را با شكيبائى و صبر بگذراند.

…………………………………………………………………….
24 - قال عليه السلام : مَنْ رَمَى النّاسَ بِما فيهِمْ رَمَوْهُ بِما لَيْسَ فيِهِ.(82)
ترجمه :
فرمود: هركس مردم را عيب جوئى كند و عيوب آنان را بازگو نمايد و سرزنش كند، ديگران او را متهّم به غير واقعيّات مى كنند.

…………………………………………………………………….
25 - قال عليه السلام : مُجالَسَةُ الصَّالِحيِنَ داعِيَةٌ إ لى الصَّلاحِ، وَ اءَدَبُ الْعُلَماءِ زِيادَةٌ فِى الْعَقْلِ.(83)
ترجمه :
فرمود: هم نشينى با صالحان انسان را به سوى صلاح و خير مى كشاند، معاشرت و هم صحبت شدن با علماء، سبب افزايش شعور و بينش ‍ مى باشد.

…………………………………………………………………….
26 - قال عليه السلام : إ نَّ اللّهَ يُحِبُّ كُلَّ قَلْبٍ حَزينٍ، وَيُحِبُّ كُلَّ عَبْدٍشَكُورٍ.(84)
ترجمه :
فرمود: همانا خداوند دوست دارد هر قلب حزين و غمگينى را (كه در فكر نجات و سعادت خود باشد) و هر بنده شكرگذارى را دوست دارد.

…………………………………………………………………….
27 - قال عليه السلام : إ نَّ لِسانَ ابْنَ آدَمٍ يَشْرُفُ عَلى جَميعِ جَوارِحِهِ كُلَّ صَباحٍ فَيَقُولُ: كَيْفَ اءصْبَحْتُمْ؟
فَيَقُولُونَ: بِخَيْرٍ إ نْ تَرَكْتَنا، إ نَّما نُثابُ وَنُعاقَبُ بِكَ.(85)
ترجمه :
فرمود: هر روز صبحگاهان زبان انسان بر تمام اعضاء و جوارحش وارد مى شود و مى گويد: چگونه ايد؟ و در چه وضعيّتى هستيد؟
جواب دهند: اگر تو ما را رها كنى خوب و آسوده هستيم ، چون كه ما به وسيله تو مورد ثواب و عقاب قرار مى گيريم .

…………………………………………………………………….
28 - قال عليه السلام : ما تَعِبَ اءوْلِياءُ اللّهُ فِى الدُّنْيا لِلدُّنْيا، بَلْ تَعِبُوا فِى الدُّنْيا لِلاَّْخِرَةِ.(86)
ترجمه :
فرمود: دوستان و اولياء خدا در فعاليّت هاى دنيوى خود را براى دنيا به زحمت نمى اندازند و خود را خسته نمى كنند بلكه براى آخرت زحمت مى كِشند.

…………………………………………………………………….
29 - قال عليه السلام : لَوْ يَعْلَمُ النّاسُ ما فِى طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَلَوْبِسَفْكِ الْمُهَجِ وَخَوْضِ اللُّجَجِ.(87)
ترجمه :
فرمود: چنانچه مردم منافع و فضايل تحصيل علوم را مى دانستند هر آينه آن را تحصيل مى كردند گرچه با ريخته شدن و يا فرو رفتن زير آب ها در گرداب هاى خطرناك باشد.

…………………………………………………………………….

30 - قال عليه السلام : لَوِ اجْتَمَعَ اءهْلُ السّماءِ وَالاْ رْضِ اءنْ يَصِفُوا اللّهَ بِعَظَمَتِهِ لَمْيَقْدِرُوا.(88)
ترجمه :
فرمود: چنانچه تمامى اهل آسمان و زمين گِرد هم آيند و بخواهند خداوند متعال را در جهت عظمت و جلال توصيف و تعريف كنند، قادر نخواهند بود.

…………………………………………………………………….
31 - قال عليه السلام : ما مِنْ شَيْى ءٍ اءحبُّ إ لى اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَفَرْجٍ، وَما شَيْى ءٌ اءَحَبُّ إ لى اللّهِ مِنْ اءنْ يُسْاءلَ.(89)
ترجمه :
فرمود: بعد از معرفت به خداوند چيزى محبوب تر از دور نگه داشتن شكم و عورت - از آلودگى ها و هوسرانى ها و گناهان - نيست ، و نيز محبوبترين كارها نزد خداوند مناجات و درخواست نيازمنديها به درگاهش ‍ مى باشد.

…………………………………………………………………….
32 - قال عليه السلام : إ بْنَ آدَم إ نَّكَ مَيِّتٌ وَمَبْعُوثٌ وَمَوْقُوفٌ بَيْنَ يَدَىِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْؤُولٌ، فَاءعِدَّ لَهُ جَوابا.(90)
ترجمه :
فرمود: اى فرزند آدم (اى انسان ، تو) خواهى مُرد و سپس محشور مى شوى و در پيشگاه خداوند جهت سوال و جواب احضار خواهى شد، پس جوابى (قانع كننده و صحيح در مقابل سؤ ال ها) مهيّا و آماده كن .

…………………………………………………………………….
33 - قال عليه السلام : نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِى وَجْهِ اءخِيهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّةِ وَالْمَحَبَّةِ لَهُ عِبادَة .(91)
ترجمه :
فرمود: نظر كردن مؤ من به صورت برادر مؤ منش از روى علاقه و محبّت عبادت است .

…………………………………………………………………….
34 - قال عليه السلام : إ يّاكَ وَمُصاحَبَةُ الْفاسِقِ، فَإ نّهُ بائِعُكَ بِاءكْلَةٍ اءَوْ اءقَلّ مِنْ ذلِكَ وَإ يّاكَ وَمُصاحَبَةُ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإ نّى وَجَدْتُهُ مَلْعُونا فى كِتابِاللّهِ.(92)
ترجمه :
فرمود: بر حذر باش از دوستى و همراهى با فاسق چون كه او به يك لقمه نان و چه بسا كمتر از آن هم ، تو را مى فروشد؛ و مواظب باش از دوستى و صحبت كردن با كسى كه قاطع صله رحم مى باشد چون كه او را در كتاب خدا ملعون يافتم .

…………………………………………………………………….
35 - قال عليه السلام : اءشَدُّ ساعاتِ ابْنِ آدَم ثَلاثُ ساعاتٍ: السّاعَةُ الَّتى يُعايِنُ فيها مَلَكَ الْمَوْتِ، وَالسّاعَةُ الَّتى يَقُومُ فيها مِنْ قَبْرِهِ، وَالسَّاعَةُ الَّتى يَقِفُ فى ها بَيْنَ يَدَيِ اللّه تَبارَكَ وَتَعالى ، فَإ مّا الْجَنَّةُ وَإ مّا إ لَى النّارِ.(93)
ترجمه :
فرمود: مشكل ترين و سخت ترين لحظات و ساعات دوران ها براى انسان ، سه مرحله است :
1 - آن موقعى كه عزرائيل بر بالين انسان وارد مى شود و مى خواهد جان او رابرگيرد.
2 - آن هنگامى كه از درون قبر زنده مى شود و در صحراى محشر به پامى خيزد.
3 - آن زمانى كه در پيشگاه خداوند متعال - جهت حساب و كتاب و بررسى اعمال - قرار مى گيرد و نمى داند راهى بهشت و نعمت هاى جاويد مى شود و يا راهى دوزخ و عذاب دردناك خواهد شد.

…………………………………………………………………….
36 - قال عليه السلام : إ ذا قامَ قائِمُنا اءذْهَبَ اللّهُ عَزَوَجَلّ عَنْ شيعَتِنا الْعاهَةَ، وَجَعَلَ قُلُوبَهُمْ كُزُبُرِ الْحَديدِ، وَجَعَلَ قُوَّةَ الرَجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ اءرْبَعينَ رَجُلاً.(94)
ترجمه :
فرمود: هنگامى كه قائم ما ( حضرت حجّت ، روحى له الفداء و عجّ) قيام و خروج نمايد خداوند بلا و آفت را از شيعيان و پيروان ما بر مى دارد ودل هاى ايشان را همانند قطعه آهن محكم مى نمايد، و نيرو و قوّت هر يك از ايشان به مقدار نيروى چهل نفر ديگران خواهد شد.

…………………………………………………………………….
37 - قال عليه السلام : عَجَبا كُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَكَ دارَالْبقاء.(95)
ترجمه :
فرمود: بسيار عجيب است از كسانى كه براى اين دنياى زودگذر و فانى كار مى كنند و خون دل مى خورند ولى آخرت را كه باقى و ابدى است رها و فراموش كرده اند.

…………………………………………………………………….
38 - قال عليه السلام : رَاءْيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِى قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِى اءيْدِى النّاسِ.(96)
ترجمه :
فرمود: تمام خيرات و خوبى هاى دنيا و آخرت را در چشم پوشى و قطع طَمَع از زندگى و اموال ديگران مى بينم (يعنى قناعت داشتن ).

…………………………………………………………………….
39 - قال عليه السلام : مَنْ لَمْ يَكُنْ عَقْلُهُ اءكْمَلَ ما فيهِ، كانَ هَلاكُهُ مِنْ اءيْسَرِما فيهِ.(97)
ترجمه :
فرمود: كسى كه بينش و عقل خود را به كمال نرساند - و در رُكود فكرى بسر برد - به سادگى در هلاكت و گمراهى و سقوط قرار خواهد گرفت .

…………………………………………………………………….
40 - قال عليه السلام : إ نَّ الْمَعْرِفَةَ، وَكَمالَ دينِ الْمُسْلِمِ تَرْكُهُ الْكَلامَ فيما لايُغْنيهِ، وَقِلَّةُ ريائِهِ، وَحِلْمُهُ، وَصَبْرُهُ، وَحُسْنُ خُلْقِهِ.(98)
ترجمه :
فرمود: همانا معرفت و كمال دين مسلمان در گرو رهاكردن سخنان و حرف هائى است كه به حال او - و ديگران - سودى ندارد.
همچنين از رياء و خودنمائى دورى جستن و در برابر مشكلات زندگى بردبار و شكيبا بودن و نيز داراى اخلاق پسنديده و نيك سيرت بودن است .

…………………………………………………………………….

پی نوشتها:
59- تحف العقول : ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 141، ح 3.
60- تحف العقول : ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 140، ح 3.
61- مشكاة الا نوار: ص 172، بحارالا نوار: ج 66، ص 385، ح 48.
62- مشكاة الا نوار: ص 246، بحارالا نوار: ج 67، ص 64، ح 5.
63- تحف العقول : ص 186، بحارالا نوار: ج 71، ص 12، ح 2.
64- تحف العقول : ص 203، بحارالا نوار: ج 75، ص 139، ح 3.
65- تحف العقول : ص 210، بحارالا نوار: ج 75، ص 136، ح 3.
66- تحف العقول : ص 201، بحارالا نوار: ج 75، ص 136، ح 3.
67- مشكاة الا نوار: ص 232، س 20، بحارالا نوار: ج 78، ص 50، ح 77.
68- مشكاة الا نوار: ص 166، س 3.
69- مشكاة الا نوار: ص 157، س 20.
70- مشكاة الا نوار: ص 207، س 18.
71- مشكاة الا نوار: ص 229، س 10، بحارالا نوار: ج 78، ص 141، ح 3.
72- اءعيان الشّيعة : ج 1، ص 645، بحارالا نوار: ج 78، ص 158، ح 19.
73- مستدرك الوسائل : ج 7، ص 252، ح 8.
74- مستدرك الوسائل : ج 17، ص 262، ح 25.
75- تنبيه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام : ص 343، س 20.
76- وسائل الشيعة : ج 17، ص 647، ح 1، ومشكاة الا نوار: ص 262.
77- مستدرك الوسائل : ج 4، ص 238، ح 3.
78- من لا يحضره الفقيه : ج 2، ص 146، ح 95.
79- همان مدرك : ج 2، ص 147، ح 97.
80- مستدرك الوسائل : ج 2، ص 413، ح 16.
81- مستدرك الوسائل : ج 2، ص 424، ح 21.
82- بحار الا نوار: ج 75، ص 261، ح 64.
83- بحارالا نوار: ج 1، ص 141، ضمن ح 30، و ج 75، ص 304.
84- كافى : ج 2، ص 99، بحارالا نوار: ج 71، ص 38، ح 25.
85- اصول كافى : ج 2، ص 115، وسائل الشّيعة : ج 12، ص 189، ح 1.
86- بحارالا نوار: ج 73، ص 92، ضمن ح 69.
87- اصول كافى : ج 1، ص 35، بحارالا نوار: ج 1، ص 185، ح 109.
88- اصول كافى : ج 1، ص 102، ح 4.
89- تحف العقول : ص 204، بحارالا نوار: ج 78، ص 41، ح 3.
90- تحف العقول : ص 202، بحارالا نوار: ج 70، ص 64، ح 5.
91- تحف العقول : ص 204، بحارالا نوار: ج 78، ص 140، ح 3.
92- تحف العقول : ص 202، بحارالا نوار: ج 74، ص 196، ح 26.
93- بحار الا نوار: ج 6، ص 159، ح 19، به نقل از خصال شيخ صدوق .
94- خصال : ج 2، ص 542، بحارالا نوار: ج 52، ص 316، ح 12.
95- بحارالا نوار: ج 73، ص 127، ح 128.
96- اصول كافى : ج 2، ص 320، بحارالا نوار: ج 73، ص 171، ح 10.
97- بحارالا نوار: ج 1، ص 94، ح 26، به نقل از تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام .
98- تحف العقول : ص 202، بحارالا نوار: ج 2، ص 129، ح 11.

منبع:http://www.moheban-hfze.ir

 

 نظر دهید »

زندگینامه امام سجاد (ع)

12 دی 1394 توسط ثريا زماني

ولادت

پنجم شعبان، زاد روز مسعود امام همام، حضرت زین العابدین است که در سال 38 ق در شهر مدینه، به دنیا آمد. او در خاندان پاک رسالت، قدم به دنیا گذاشت و جهانی از صفا، معنویت و دانش و بینش برای بشر به ارمغان آورد.

او آمد تا شیفتگان عبادت و سالکان راه معرفت و خداشناسی را، از سرچشمه زلال توحید و عرفان ناب محمّدی سیراب سازد. پدرش امام حسین علیه‏السلام به سبب علاقه فراوانی که به پدر بزرگوارشان، حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام داشتند، این مولود مبارک را «علی» نام نهادند.

خانواده
پدر ارجمند امام سجاد علیه‏السلام حضرت اباعبدالله‏الحسین علیه‏السلام و مادر بزرگوارشان شهربانو، دختر آخرین پادشاه ساسانی، می‏باشد که پس از ولادت فرزندش با فاصله‏ای بسیار اندک جهان را بدرود گفت. حضرت زین العابدین در دو سال پایانی دوران حکومت جدّشان، حضرت علی علیه‏السلام به دنیا آمدند. و همچنین در حدود ده سال از امامت عمویش حضرت مجتبی علیه‏السلام و ده سال هم از دوران امامت پدر بزرگوارشان، را درک کردند که این امر سبب شد سه امام راستین به پرورش و تربیت او همت گمارند و دنیایی از فضایل اخلاقی و قداست‏ها بپرورانند و این موقعیتی بود که برای کم‏تر پیشوایی واقع می‏شد.

[امام سجاد، امام حسن، حضرت ابالفضل، اعياد شعبانيه، علي بن الحسين، قبرستان بقيع]
سجّاد
امام باقر علیه‏السلام می‏فرمایند: پدرم علی بن الحسین علیه‏السلام هرگز نعمتی از خدا را یاد نمی‏کردند مگر آن‏که برای شکر آن نعمت، خدا را سجده می‏کردند، … و نیز هر گاه حق تعالی شرّی را از ایشان دفع می‏کرد که از آن بیم داشتند و یا مکر مکر کننده‏ای را دور می‏گرداند سجده می‏نمودند و همچنین بعد از فارغ شدن از نماز واجب و یا اصلاح میان دو کس برای شکر این توفیق سجده می‏کردند و در جمیع مواضع، سجود آن حضرت به چشم می‏خورد و به این سبب آن حضرت را «سجّاد» می‏گفتند.
زینت پرستندگان
امام سجاد علیه‏السلام در امر عبادت و مناجات با حضرت حق از همگان پیشی گرفته بود، چندان که مورد سوال و حتی اعتراض خاندان و یاران خویش قرار می‏گرفت.
امام علیه‏السلام در هنگام ادای فریضه نماز، چنان خوف خدا سراسر وجودش را فرا می‏گرفت که تمام اعضای بدنش می‏لرزید و چون وارد نماز می‏شد چنان خشک و بی‏حرکت می‏ایستاد که جز آنچه باد از لباسشان تکان می‏داد دیگر حرکتی از او مشاهده نمی‏شد. امام باقر علیه‏السلام عبادت پدرش را چنین توصیف می‏کنند: «پدرم در نماز قیامی داشتند چون قیام بنده‏ای ذلیل در پیشگاه سلطانی با شکوه و با هیبت، و نماز او چنان می‏نمود که نماز وداع است و گویی برای همیشه با آن خداحافظی می‏کند».
صدقات پنهانی
بسیاری از خانواده‏های محروم و نیازمند مدینه، شبانگاه از لطف و بخشش مردی ناشناس بهره‏مند می‏شدند که هرگز او را نشناختند مگر زمانی که علی‏بن‏الحسین علیه‏السلام در گذشت. پس از آن بود که آن مرد ناشناس دیگر به سراغ آنان نیامد و دانستند آن امدادگر ناشناس، حضرت زین العابدین علیه‏السلام است.
زُهَری یکی از معاصران امام علیه‏السلام می‏گوید: «شبی سرد و بارانی، علی‏بن‏الحسین علیه‏السلام را دیدم که آرد و هیزم بر پشت داشت و آن را برای فقیران می‏برد. گفتم: ای پسر رسول خدا، این چیست؟ حضرت فرمودند: سفری در پیش دارم و توشه آن را آماده کرده‏ام تا در جای امنی بگذارم. به امام گفتم: اجازه دهید من آن بار را حمل کنم؛ چراکه شأن شما بالاتر از این است، حضرت قبول نکردند و سپس فرمودند: من شأن خود را از حمل باری که در سفر از هلاک شدن نجاتم دهد و ورودم به مقصد را نیکو گرداند، برتر نمی‏دانم».
نشانه‏های شیعه
امام سجاد علیه‏السلام در ضمن فرمایشاتی نشانه‏های شیعه بودن را این گونه بیان می‏فرمایند: «شیعیان ما، با آثار عبادت و نیز سادگی و بی‏آلایشی در زندگی شناخته می‏شوند. در چهره‏های آنان آثار عبادت نمایان است… هنگامی که همه ساکت و خاموشند، آنان در تقدیس و تسبیح خدایند و آنگاه که همه خوابند، آنها به نماز و نیایش پروردگار می‏پردازند و آن وقت که دیگران در سرور و خوشی‏های زودگذر غرق می‏شوند، آنان در فکر اندیشه‏های درخشان و اصیل انسانی به سر می‏برند».
عفو و گذشت
روزی امام سجاد علیه‏السلام از منزل خارج شد. مردی به او رسید و ناگهان شروع به ناسزا گفتن به امام کرد. همراهان امام خواستند، جوابش را بگویند، ولی آن حضرت فرمود: «رهایش کنید». سپس رو به آن مرد کرد و فرمود: «آیا حاجتی داری تا به تو کمک کنیم؟» آن مرد شرمنده شد و اظهار پشیمانی کرد و سرش را پایین انداخت. آن‏گاه امام دستور داد هزار درهم به او بدهند. آن مرد در حالی که برمی‏گشت می‏گفت: «گواهی می‏دهم که تو از فرزندان پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله هستی».
مناجات در کنار کعبه
اَصْمعی یکی از اصحاب امام سجاد می‏گوید: «در شبی مهتابی اطراف خانه خدا طواف می‏کردم. صدای زیبا و غم انگیزی گوش مرا نوازش داد. به دنبال صاحب صدا رفتم تا این‏که جوانی را دیدم که دست در پرده خانه کعبه افکنده و چنین مناجات می‏کند: ای پروردگار من، چشم‏های بندگان در خواب فرو رفته و ستارگان آسمان یکی پس از دیگری سر به افق مغرب گذاشته و از دیده‏ها پنهان گردیده و تو خداوند زنده و قیّومی هستی که هرگز خواب تو را فرا نمی‏گیرد. در این دل شب پادشاهان درِ قصرهای خود را بسته و نگهبان گمارده‏اند و تنها دری که برای نیازمندان گشوده است درِ خانه توست و من اکنون، با تهی دستی به درگاه تو امید بسته‏ام…». اَصمعی گوید: «آن قدر این جوان مناجات کرد که بی‏هوش شد و به روی زمین افتاد. چون نزدیک او رفتم و به دقت به صورتش خیره شدم، متوجه شدم او زین العابدین امام سجاد است».
پادشاهی عبدالملک
دوران امامت امام سجاد علیه‏السلام بیشتر مصادف با دوره خلافت عبدالملک بن مروان بوده است. عبدالملک نخستین کسی بود که به صورت رسمی از فریضه امر به معروف و نهی از منکر جلوگیری کرد. او پس از کشتن عبدالله زبیر در یک سخنرانی عمومی گفت: هر کس مرا به تقوا دعوت کند، او را گردن می‏زنم! و بدین وسیله مردم را به خفقانی عمیق دعوت نمود. او برای اختناق بیشتر به قتل و غارت مردم می‏پرداخت امام سجاد علیه‏السلام در عصر حکومت عبدالملک در تنگنای فشارهای امنیتی، دوران سختی را می‏گذراندند.
احیای نهضت عاشور
از سیاست‏های ثابت و همیشگی اهل‏بیت علیهماالسلام بعد از شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله‏الحسین علیه‏السلام احیای نهضت عاشورا بود؛ زیرا نهضت عاشورا تابلوی زیبا و پرافتخار غیرت دینی و شجاعت و ظلم ستیزی و عدالت خواهی است و امامان معصوم با احیای آن می‏خواستند این ارزش‏ها را در جوامع مسلمان زنده نگه دارند. در این‏باره امام سجاد علیه‏السلام نقش به سزایی داشتند؛ چراکه در مدت 35 سال حیات پربرکتشان بعد از واقعه عاشورا، به روش‏های مختلف نهضت عاشورای حسینی را در جامعه زنده می‏کردند که خود مبارزه شدیدی علیه دستگاه حاکم به شمار می‏رفت. برخی اقدامات امام سجاد علیه‏السلام در این باره عبارت است از:
1. گریه مداوم بر سیدالشهداء علیه‏السلام ؛
2. یادآوری وقایع عاشورا؛
3. توصیه حضرت به زیارت امام حسین علیه‏السلام ؛
4. سجده بر تربت حضرت اباعبدالله‏الحسین علیه‏السلام و سفارش بدان.
افشای چهره امویان
واقعه کربلا از چهره پلید امویان پرده برداشت. اهل‏بیت علیهم السلام و در رأس آنان امام زین العابدین علیه‏السلام به عنوان پیام رسانان عاشورا نقش زیادی در شناساندن چهره پلید امویان به جامعه اسلامی داشتند. خطبه‏های امام سجاد علیه‏السلام در کوفه و شام و مدینه و مبارزات پی‏گیر آن حضرت در دوران حیاتشان بیشترین اثر را در این زمینه داشت.
تبیین مبانی اعتقادی و فرهنگی شیعه
با توجه به جوّ خفقانی که از سوی دستگاه أُموی در جامعه به وجود آمده بود، امام سجّاد علیه‏السلام نمی‏توانست اقدام صریحی علیه نظام کند، ولی از آن جا که امام هم باید مردم جامعه را هدایت و ارشاد نماید و جلوی تحریفات اسلام را بگیرد، در عرصه دعا وارد مبارزه شد. دعاهای امام در عین این‏که حرکتی اخلاقی بود مبارزه‏ای آرام ولی ریشه کن کننده با دشمن به شمار می‏رفت. بنابراین مجموعه گران سنگ صحیفه سجادیه ـ که در حقیقت دوره کاملی از معارف توحیدی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی است ـ از امام بر جای ماند و چراغ هدایتی برای انسان‏ها و نسل‏های آینده بود. هم چنین رساله‏ای در حقوق و مواعظ و سخنانی در تفسیر قرآن از ایشان به یادگار مانده است.
پناهگاه اهل مدینه
در ماجرای واقعه حرّه که شامیان به مدینه هجوم بردند بسیاری از خانواده‏ها، همسر و فرزندان خود را به خانه امام سجاد علیه‏السلام فرستادند و از آن حضرت پناه خواستند و در پناه آن حضرت تا پایان اشغال مدینه به دست سپاه شام، در امنیت و سلامت به سر می‏بردند و از تعرّض شامیان در امان بودند. در برخی از منابع آمده است که زمانی که سپاه یزید قصد مدینه کرد تا جان و مال و ناموس اهل مدینه را مورد تعرض قرار دهد، علی‏بن‏الحسین علیه‏السلام چهارصد تن را در میان خانه خود پناه داد و تا زمان برگشت سپاه و خروج آنها از مدینه از این چهارصد نفر پذیرایی می‏کرد.
انگیزه‏های قتل امام
دستگاه اموی با گذشت زمان به شیوه‏های مبارزاتی امام سجاد علیه‏السلام پی برد و دریافت که ادامه حیات امام با شرایط و اوضاع زمامداری آنها نمی‏سازد. لذا تصمیم به قتل حضرت گرفتند. به طور کلی می‏توان چهار عامل مهم را انگیزه دستگاه حاکم از قتل امام برشمرد:
1. وسعت نفوذ امام. در طول 35 سال بعد از واقعه کربلا، امام از طریق دعاها و نشر معارف اسلامی به تدریج توانست یارانش را منسجم کنند و آگاهی‏های لازم را به آنها بدهد که این خطر بزرگی برای دشمن به حساب می‏آمد؛
2. بغض و حسادت. عبدالملک، هشام و ولید و حتی جمعی از بزرگان بنی امیه به امام سجاد علیه‏السلام حسادت می‏ورزیدند؛ چرا که مردم از روی فهم و درایت به امام عرض ارادت می‏کردند؛
3. افشاگری. امام سجاد علیه‏السلام در فرصت‏های بسیار و از داستان شهادت پدر و اسارت و مظلومیت خود و خاندانش سخن‏ها می‏گفت که این خود نوعی افشاگری رسمی علیه ظلم بنی امیه بود؛
4. ترس از قیام. دستگاه خلافت تصوّر می‏کرد که اگر امام عَلَمی بلند کند بخاطر محبوبیت و نفوذ معنوی آن حضرت حتی کسانی که دوست اهل‏بیت هم نیستند زیر آن پرچم جمع می‏شوند و قیامی بزرگ علیه حکومت آنان به وجود خواهد آمد.
شهادت
حضرت سید الساجدین پس از گذراندن یک عمر پربرکت که در یکی از حساس‏ترین دوره‏های تاریخ اسلام واقع شد از ویژگی‏های مهمی در بین مردم برخوردار شده بود؛ چراکه فضایل و مکارم اخلاقی آن حضرت در هر مجلس و محفلی بیان می‏شد و در یک کلام امام در دل‏ها و عواطف مردم جا گرفته بود. این وضع بر امویان دشوار بود و آنها را می‏رنجاند و از همه کس بیشتر ولیدبن‏عبدالملک کینه امام را در دل داشت. او بارها می‏گفت: «من تا وقتی که علی‏بن‏الحسین در دنیا باشد راحت نیستم». این بود که وقتی زمام سلطنت را به دست گرفت تصمیم گرفت امام را مسموم کند. لذا زهر کشنده‏ای برای کارگزارش در مدینه فرستاد و به او دستور داد تا این زهر را به امام بخوراند و آن نانجیب نیز دستور ولید را عملی کرد. زهر در بدن نازنین امام کارگر شد و بدین وسیله حضرت در سن 57 سالگی در مدینه طیبه به شهادت رسید.
تشییع پیکر امام
پیکر پاک امام سجاد علیه‏السلام را در شهر مدینه تشییع کردند. در آن شهر از پیکر امام تشییع بی‏نظیری صورت گرفت؛ زیرا توده‏های مردم از مناطق مختلف بر جنازه حضرت حاضر شدند و همگی پریشان و گریان و دل شکسته جنازه مطهر حضرت را بر دوش می‏بردند. مردم در هاله‏ای از اشک با امام وداع می‏کردند. بدن مطهر حضرت سجاد علیه‏السلام را به قبرستان بقیع بردند و در قبری که در کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی علیه‏السلام آماده ساخته بودند به خاک سپردند.
امام از منظر علمای اهل تسنن
ذَهَبی یکی از بزرگان اهل سنت درباره امام سجاد می‏نویسد: «برای ایشان جلالت عجیبی بود و ایشان به سبب شرافت و سیادت و قدرتش و هم‏چنین به دلیل علم و اهلیت و کمال عقلش هر آینه برای امامت شایسته است».
جاحظ که یکی از دانشمندان به نام اهل تسنن است نیز می‏گوید: «مردم با همه اختلاف مذاهبشان در مورد ایشان دارای وحدت نظر بودند و هیچ کس در تدبیر او تردید نداشت و احدی در تقدیم او بر دیگران در همه زمینه‏ها شک نداشت». و مهم‏تر از همه شافعی که خود یکی از پیشوایان چهارگانه اهل تسنن است می‏گوید: «همانا علی‏بن‏الحسین فقیه‏ترین اهل‏بیت است».
شاگردان مکتب امام علیه‏السلام
حضرت سجاد علیه‏السلام در مدت 35 سال امامت خود، افراد زیادی را تربیت کردند و برای تداوم مکتب اسلام ناب محمدی، توانستند آنان را از هر جهت آماده کنند که از آنجمله ثابت بن دنیار و معروف به ابوحمزه ثمالی است که به تعبیر امام رضا علیه‏السلام همچون مسلمان در عصر خویش بود و هم‏چنین می‏توان به أبوُخالِد کابُلی، یَحیی بن أُم الطّویلُ سَعَید بن جُبَیْر ـ که از نظر مقام علمی جایگاه رفیعی داشت ـ اشاره کرد. این افراد جملگی از ممتازترین اصحاب و یاران امام سجاد علیه‏السلام بودند که همچون ستاره‏های درخشانی در آسمان علم و معرفت درخشیدند و پرتو افشانی کردند.
سخنان کوتاه از امام سجاد علیه‏السلام
سه چیز نجات بخش مؤمن است: این‏که زبانش را از غیبت مردم باز دارد، خود را به چیزی مشغول کند که در دنیا و آخرت او را سود دهد و بر گناهان، بسیار گریه کند.
نگاه محبت‏آمیز مؤمن به صورت برادر ایمانی خود، عبادت است.
نشان معرفت (خداشناسی) و کمال دین مسلمان، ترک سخنان بیهوده، کم‏تر جدل کردن، و بردباری و خوش خویی است.
مبادا به‏گناهی که می‏کنی شادمان شوی که شادمانی به گناه، بدتر از ارتکاب آن است.
در شگفتم از آن کسی که از طعام از ترس زیان آن می‏پرهیزد، اما از گناه به سبب زشتی آن نمی‏پرهیزد.
همه خیر در این است که انسان خود را (از آلودگی‏ها) نگه دارد.
شرافت در فروتنی، و عزت در پرهیزگاری، و بی‏نیازی در قناعت است.
اگر مردم بدانند که در طلب علم چه فوایدی است، آن را می‏طلبند، اگر چه با ریختن خون دل و فرو فتن در گرداب‏ها باشد.
هر کس خود را گرامی داند، دنیا نزد او خوار است.

در عزای سیّد سجاد
جای آن دارد که بارد آسمان خون بر زمین *** در عزای سیّد سجّاد، زین العابدین
آنچه او دید از جفای کوفیان و شامیان *** کافرم گر هیچ کس دیده است ظلمی این چنین
سی و شش سال از پس قتل پدر در کربلا *** روز و شب کاری نبودش غیر زاری و غمین
گاه برنی جلوه گر دیدی سر پاک حسین *** گاه خوردی تا زیانه از غلامان حَصین
خویش را از اهل دین خواندند آن بی‏دین گروه *** وانگهی بستند در زنجیر کین، سلطان دین
(نصیر اصفهانی

منبع:http://mandagaramam.blogfa.com/post/76

 

 نظر دهید »

امام حسین (ع)

12 دی 1394 توسط ثريا زماني

 

زندگینامه امام حسین (ع)


احادیث امام حسین (ع)

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

روضه رضوان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس